استادِ ادب
ولادت – 4شعبان – 1399
دلداد? اربابِ جهان شد عبّاس
ماهی زِ زمین به آسِمان شد عبّاس
قابل چه بُوَد به درگهش جانِ حقیر
مولایِ همه کان و مکان شد عبّاس
استادِ ادب بود و جوانمردی و جود
حسرتگهِ رضوان و جَنان شد عبّاس
ساقیِّ درِ بهشتِ و زیبا و رشید
مردانه ترین مردِ زمان شد عبّاس
سالارِ رشادت، وَ به خلقت، رخِ ماه
اربابِ فضایل به عیان شد عبّاس
با بالِ خودش به عرشِ اعلا رفته
والاتر از این حدّ و مکان شد عبّاس
همچون قَمَری زِ عرشِ حق می تابد
قُمریِّ ولایت و جَنان شد عبّاس
در نزدِ خدا چه جایِگاهی دارد
در فضل و سخا جلوه کنان شد عبّاس
عشقی زِ ورایِ باورم بوده و هست
سالارِ چه بی شرح و بیان شد عبّاس
عمری به تلاشِ خود زده مُهرِ قبول
فرزندِ امیرِ مؤمنان شد عبّاس
در کربُ بلا چو افتد از ناقه به رو
زهرا بپذیردش به جان شد عبّاس
بر تارکِ خلقت بدرخشیده چو دُرّ
دُردان? خارج زِ بیان شد عبّاس
در بحرِ مقامش بِنِگر با دل و جان
دُردان? بی حدّ و نشان شد عبّاس
هر جا که دلی شکسته، مرهم داده
آقایِ همه خرد و کلان شد عبّاس
یک قطره از آن مَشکِ تهی می خواهم
از بهرِ حسین، راحت جان شد عبّاس
آن سَروِ سَهی قامت و در کربُ و بلا
افتاده به تاراجِ خزان شد عبّاس
در باغِ بهشتِ حق، چه خوش می چرخد
شهزاد? زیبا و جوان شد عبّاس